اعتماد بزرگترين سرمايه ی مديران و اعتماد سازی بايد بزرگترين رسالت مديران در سازمان باشد…
يوسف پارسايی
همیشه از مديران زیادی می شنوم که :
حرف های ما برای كاركنان تكراری و كليشه ای شده و حوصله شنیدن صحبت هایم را ندارند!
كارمندانم به صحبت ها و تصميماتی که میگیرم اعتماد ندارند و همیشه در قبال تصمیماتم سکوت میکنند و تظاهر به پذيرش می كنند!
لازم است حرف ها و صحبت های ما از زبان فردی از بيرون بيان شود تا مورد پذيرش واقعی كاركنان قرار گيرد !
و بسياری از جمله های اينچنينی
علت اين مساله اعتماد نداشتن كاركنان به اين دسته از مديران است.
اما یک مدیر چطور میتواند اعتماد را در رابطه با کارمندانش ایجاد کند؟
چهار عامل مهم برای اعتماد سازی بین مدیر و کارمندان نیاز است :
1) داشتن حسن توجه، خيرخواهی و احترام نسبت به كاركنان
مديرانی كه به كاركنانشان حسن نیت و خيرخواهی نشان نمی دهند، به کارکنان بی احترامی میکنند و نسبت به آنها و آينده شغلی شان بی تفاوتند، ضربه سهمگينی به اعتماد میان كاركنانشان می زنند.
2) داشتن شايستگی های فنی و رفتاری بالا
مدیریت تلفیقی از دانش و مهارت است که هر شخصی قبل از مدیر شدن باید آن را بیاموزد.
مديرانی كه دانش، نگرش و مهارت های مدیریتی ندارند و به اصطلاح بی كفايت هستند، نمی توانند اعتماد كاركنان خود را جلب كنند و كاركنان از اين مديران حرف شنوی واقعی ندارند.
3) داشتن ثبات شخصيتی و رفتاری
مديراني كه با كاركنان خود صادق نيستند(اصطلاحا دبه می كنند) و فاقد مواضع شفاف و واضح هستند و مديرانی که رفتارهای غير قابل پيش بينی دارند و اصطلاحا مودی هستند، نمی توانند به قلب و روح كاركنان خود نفوذ كنند.
4) داشتن تعاملات گسترده و پرتكرار با كاركنان
هيچ چيز به اندازه نزديكی به كار و بودن ميان كارمندان و داشتن تعاملات باز و پرتكرار، نمی تواند انگيزش و اعتماد كاركنان را تقويت كند.
سياست درهای باز به روی كاركنان منجر به اعتمادسازی می گردد.
با نگاه به موضوعات فوق يك خود ارزيابی برای هر مديری در هر سطحی ضروری به نظر می رسد.
شما چه ويژگی های ديگری برای اعتمادسازی مديران ميان كارمندان پيشنهاد می كنيد؟
دیدگاهتان را بنویسید