دلسوزی برای کارکنان ممنوع
يوسف پارسایی
هدف از راه اندازی کسب و کار، رسیدن به اهداف فردی و سازمانی است و کارمندان نیز برای برآورده سازی نیازهای والایی پا به فضای کسب و کار میگذارند.
در هيچ تئوری انگیزشی اعم از تئوری مازلو یا تئوری انتخاب و .. چیزی تحت عنوان نیاز به ترحم و دلسوزی برای انسان ها آورده نشده است، برعکس ترحم و دلسوزی برای افراد در تضاد با حس ارزشمندی و خودشکوفایی است که منجر به بی انگیزگی کارکنان شایسته خواهد شد.
کارکنان به دلسوزی نیاز ندارند، بلکه انتظار دارند با آنها شفاف، صادقانه و محترمانه رفتار شده و عملکردشان بر اساس شاخص های دقیق و منصفانه ارزیابی شود و حقوق و مزایای دریافتی شان نیز در خور تلاش ها و شایستگی آنها باشد.
از سوی دیگر دلسوزی در تضاد با عدالت و انصاف سازمانی بوده و موجب دور شدن مدیران از اهداف سازمانی میشود.
علاوه بر این باید مراقب باشید همدلی با کارکنان را با دلسوزی و ترحم در قبال آنها اشتباه نگیرید زیرا همدلی به معنای درک متقابل نیازها، انتظارات و خواسته های افراد است و به هیچ وجه به معنی دلسوزی برای آنها نیست !
باید بدانید که :
️ استخدام افراد بدون توجه به نیاز سازمان و بدون در نظر گرفتن شایستگی های افراد و صرفا به بهانه ایجاد اشتغال و روزی رسانی به افراد بر اساس توصیه دیگران
️ پرداخت هدیه یا پاداش بجای حقوق و دستمزد واقعی و منصفانه
️ تفحص در روابط و زندگی شخصی کارکنان به بهانه همدلی و کمک به آنها
️ نادیده گرفتن عملکردهای ضعیف و عدم اخراج کارکنان غیر شایسته و غیر توانمند به بهانه نگرانی از معیشت آنها
و بسیاری از موارد اینچنینی از مصادیق دلسوزی و ترحم است.
هیچ کارمند شایسته ای انتظار ندارد برای او دلسوزی و ترحم کنید، زیرا که به توانمندی ها و شایستگی هایش ایمان دارد، لذا اگر قصد دارید چیزی را در پاسخ به تلاش ها و دستاوردهای کارکنان تان به آنها پرداخت کنید، بعنوان جبران خدمت و در قالب حقوق و مزایا به آنها پرداخت شود نه از سر دلسوزی و با منت.
توصیه می شود، مدیران بجای تمرکز بر مسائل احساسی بر تحقق اهداف سازمانی متمرکز شوند.
فراموش نکنید که :
سازمان جای هدفمندی است نه جای دلسوزی و ترحم!
دیدگاهتان را بنویسید